وقتی وارد اتاق شد و به جای لیلا مرا دید خشکش زد| او اصلا فکر نمی کردم مجید در خانه باشد

وقتی وارد اتاق شد و به جای لیلا مرا دید خشکش زد| او اصلا فکر نمی کردم مجید در خانه باشد
سیگاری روشن کرد و پشت لپ تاپ نشست. امیدوار بود که امروز دست خالی از پشت میز بلند نشود. شماره رمز وای فای همسایه طبقه بالایی را زد و به اینترنت وصل شد.

تلگرام و فیسبوک را از لپ تاپ چک می کرد و اینستا را با گوشی تلفن همراهش بررسی می کرد. چهار روز بود شکاری نداشت و خیلی دمق بود. ناگهان پنجره ای کوچک در فیسبوک باز شد. نگاهی به عکس انداخت. دختر حدود ۲۰ ساله بود. سریع صفحه اش را باز کرد.
«لیلا ۲۱ ساله ساکن زعفرانیه. عاشق کوه و کتاب. اهل ورزش و مهمانی های شاد.» شاه ماهی در تورش گرفتار شده بود. می دانست برا …

وقتی وارد اتاق شد و به جای لیلا مرا دید خشکش زد| او اصلا فکر نمی کردم مجید در خانه باشد

سیگاری روشن کرد و پشت لپ تاپ نشست. امیدوار بود که امروز دست خالی از پشت میز بلند نشود. شماره رمز وای فای همسایه طبقه بالایی را زد و به اینترنت وصل شد.

تلگرام و فیسبوک را از لپ تاپ چک می کرد و اینستا را با گوشی تلفن همراهش بررسی می کرد. چهار روز بود شکاری نداشت و خیلی دمق بود. ناگهان پنجره ای کوچک در فیسبوک باز شد. نگاهی به عکس انداخت. دختر حدود ۲۰ ساله بود. سریع صفحه اش را باز کرد.
«لیلا ۲۱ ساله ساکن زعفرانیه. عاشق کوه و کتاب. اهل ورزش و مهمانی های شاد.» شاه ماهی در تورش گرفتار شده بود. می دانست برا …
وقتی وارد اتاق شد و به جای لیلا مرا دید خشکش زد| او اصلا فکر نمی کردم مجید در خانه باشد

دانلود مستقیم تانگو جدید